آخرین مباحث استاد مظفر در کلاس انقلاب در ادامه مطلب می باشد.
مقبولیت و مشروعیت
مقبولیت: همان پذیرش مردمی، یارگیری ، حمایتها و پشتیبانی های مردمی که مقوله کمیت استیعنی عددی است . مثلا 1 تا 100 نفر یک مکتب را قبول دارند ( 50% + 1 ) یعنی اکثریت قبول دارند .
مشروعیت : دو مفهوم دارد :
1- حاکمان
2- مردم
حاکمان :
وقتی بحث حاکمان مطرح می شود : اینجا عدد مطرح نیست کیفیت مطرح است . در اینجا یعنی حق حکومت بر مردم ، کی به این حاکم اجازه داده تا به مردم امر و نهی کند . در حقیقت مشروعیت ناظر بر حق حاکمیت است و به حاکم می گوید به شما چه کسی اجازه داده
مردم: چرا مردم باید از حاکمان اطاعت کنند .
پس مشروعیت انواع پیدا می کند چون هر جامعه ای براساس اعتقادش به حکومت به یک عده حق می دهند . حکومت کنند و خودشان بپذیرند .
انواع مشروعیت داریم که از نظر نوع نگاه مردم و اعتقاداتشان به حکومت تقسیم می شود :
1- حق الهی حاکمیت :
چه کسی حق حکومت دارد یک عده می گویند خداحق حاکمیت دارد و حکومت از آن خدا است که از --- برداشت و صحیح ترین برداشت را شامل می شود که باعث شد لیبرالیسم شکل بگیرد و مردم جای خدا را بگیرند ( انحرافی ) ماهم می گوییم حق حکومت از آن خدا است اما خدا که خودش مستقیم در عرصه سیاسی نیست .
به دو شیوه اعمال می شود :
الف ) حاکمیت تکوینی : یعنی مدیریت کل ---- هدایتی که خدا در ذات آفرینش قرار داد
ب) حاکمیت تشریعی : یکسری از ولایت خدا در قالب نمایندگان خدا بر روی زمین است که سلیقه و پسند مردم باشد یکساننیست . حاکمیت را به شایستگانی که لیاقت دارند می دهد در قالب ولایت تشریعی تجلی پیدا می کند به نام پیامبران و بعد بحث امامان منتقلمی شود و در آخر به امام زمان در غیبت صغری به ثواب خاص و در غیبت کبری به ثواب عام واگذار می شود .
2- حق مردمی حکومت
آقای حاکم و مردم چرا از اینها تبعیت کردید ، مردم می گویند ( خودمان خواستیم ) حق حکومت را حق و نظر و پسند مردم می داند . در اینجا مشروعیت و مقبولیت در کنار هم هستند.
3- زور و تهدید و قدرت : با زور به کشور حاکم می شوند می گویند خود قدرت حاکمیت می آورد
4- اعتقاد به نژاد پرستی برتر – طبقه برتر : می گویند نژادی در جامعه هستند که حقش هست که حکومت کند چه مردم قبول داشته باشند و چه نداشته باشند . دو جنبه دارد :
الف ) مثل صهیونیسم که خو را نژاد برتر می داند که جنبه منفی دارد
ب) حکومت حق ، علما ، فقها و نخبگان است که جنبه مثبت دارد
نسبت های چهارگانه بین مشروعیت و مقبولیت :
1- برخی حکومت ها مقبولیت دارند ولی مشروعیت ندارند
2- برخی حکومت ها مشروعیت دارند ولی مقبولیت ندارند ( مثل حکومت حضرت علی «ع»)
3- برخی حکومت ها نه شروعیت دارند و نه مقبولیت ( مثل کودتاها )
4- برخی حکومت ها هم شروعیت دارند و هم مقبولیت ( مثل جمهوری اسلامی ) متکی به آراء مردم ( مقبولیت ) ولی فقیه یا رهبری ( مشروعیت )
اکثریت بحث عددی است و کمیت است ولی حقانیت کیفیت است .
بحث مشروعیت و مقبولیت : در ادبیات سیاسی مطرح می شود بار معنایی جدا دارند .
مقبولیت : به پذیرش مردمی بر می گردد . طرفداری ، حمایت ها ف پشتیبانی ها ( مردمی – از مقوله کمیات است – عددی – تعداد مطرح است ) در نظام امروزی ، مقبولیت = اکثریت 1 + 50% = مقبولیت
نظامی مقبولیت دارد یا نه ؟ یعنی آن نظام را مردم قبول دارند یا نه ؟ چند درصد
مشرعیت : ناظر بر دو مفهوم است = حاکمان و مردم
- حاکمان : نظامی مشروعیت دارد یا نه ؟ کیفیت مطرح است . حق حکومت بر مردم ، چه کسی به حاکمان اجازه داده به مردم امر و نهی کنند ؟ چه شخصی ؟ امر و نهی همراه با مجازات و پاداش= بار حقوقی دارد
- مردم : چرا مردم باید از حاکمان اطاعت کنند ؟
( شرعی بودن یک بعد مشروعیت است اما معنای مشروعیت نمی باشد )
چه کسی حق دارد بر مردم حکومت کند ؟ مردم چرا پذیرفتند ؟ بسته به اعتقادات مردم دارد زیرا مردم با توجه به اعتقاداتشان فرد --- می گزینند .
سه نوع مشروعیت : بستگی به نوع نگاه مردم و اعتقادات مردم به حکومت و حاکمیت دارد .
1- حق الهی حاکمیت :
چه کسی حق حکومت دارد ؟ عده ای می گویند حق الهی حاکمیت یعنی خداوند حق دارد . حکومت حق خداست .
انحرافی ترین برداشت : قرون وسطا = شاهان نمایندگان خدا روی زمین هستند. برحسب شکل گیری لیبرالیسم شد .
اما برداشت درست شیعی : حق حکومت از آن خداست اما خدا خودش نمی تواند مستقیما نظارت حضوری و اجرا داشته باشد
حق خدا :
1- حاکمیت تکوینی : هدایت کل جهان
2- حاکمیت تشریعی : حاکمیت خدا در قالب نمایندگان وی در روی زمین است . مشروط است ، خداوند حاکمیت را به شایستگانی که می دهد که لیاقت دارند از طرف خداوند .
پیامبران = امامان = امام زمان، درغیبت صغری(ثواب خاص)، در غیبت کبری ( ثواب عام)
اهل سنت در ولایت تشریعی تا پیامبران را قبول دارند و در آخر پیامبر خاتم است . اگر حاکمیت رابطه پیدا کند دیگر حق اعتراض وجود ندارد .
2- حق مردمی حاکمیت:
خود ما مردم خواستیم این حاکم به حکومت برسد . حق حکومت را حق مردم و نظر و پسند مردم می دانند .
3- اعتقاد به زور وقدرت و تهدید :
با زور در هر کشور حاکم می شوند ، نیچه از طرفداران این نظریه است . قدرت حاکمیت می آورد .
4- اعتقاد به نژاد برتر ، طبقه برتر :
نژادی در جامعه وجود دارد که حقش است که حکومت کند . افلاطون = حکومت حق حکما و فلاسفه است . بهتر در دنیا اشراف دارند .
نسبت ها (بین مشروعیت و مقبولیت ) = صفحه 54 جزوه
نظریه جیمز دیویس = تئوری توقعات فزاینده
هرکس که روی کار می آید شعارهایی را مطرح می کند ، انتظارات مردم را بالا می برد.
از امکانات تا انتظارات باهم در یک سطح باشند و با هم موازی باشند ومناسب است و هیچ مشکلی در کشور ایحاد نمی شود . و کشور در حال توسعه است . امکانات جامعه همیشه کمتر از انتظارات است . بین این دو فاصله (GAP) ایجاد می شود . اگر فاصله ها کم باشد ، خیلی آسیب ایجاد نمی کند . اما اگر فاصله غیر قابل تحمل رخ دهد که متناسب با وضع کشورها ست ، خوب نمی باشد . باید ها ( اعتماد سست می شوند و انقلاب به وجود می آید .
آرمان = آرزو ، انتظارات
دستاورد = آرزوها ( محقق شده )
آرمان گرایان = دارای آرمان باید آرمانگرای واقع بین بودواقع گرایان = هر چه بیشتر آید ، خوش آید
منحنی J ( جیمز دیویس)
فاصله غیر قابل تحمل انتظارات ( آرمانها )
فاصله جایی که اعتماد مردم سلب امکانات
می شود و خسته می شوند
نظریه مارکسیسم :
مبتنی بر تضاد طبقاتی و تغییر در ابزار تولید است . بین دو طبقه کارفرما و کارگر ، هنگامی که صنعت رشد پیدا می کند بین تولید و شیوه ها ی تولید، تغییر پیدا می کند ) . انسان دچار از خود بیگانگی می شود . اعتباری که به انسان داده می شده به ماشین آلات داده می شود و انسان متوجه می شود که چه حکمی به او رفته است . کانون ها در اجتماعات صنعتی تشکیل می دهند . از خود بیگانگی به خودیابی منتجر می شود و اینگونه انقلاب رخ می دهد . انقلاب طبقه کارری علیه کارفرما
انقلاب اسلامی ایران :
موضع گیری دیگر کشورها علیه جمهوری اسلامی ایران نشان از فراملی بودن این انقلاب است .
نسبت های چهارگانه بین مشروعیت و مقبولیت :
1- برخی حکومت ها مقبولیت دارند ، مشروعیت ندارند
2- برخی حکومت ها مشروعیت دارند، مقبولیت ندارند .
3- برخی حکومت ها نه مشروعیت دارند و نه مقبولیت
4- برخی حکومت ها هم مقبولیت دارند و هم مشرعیت
مردم آنچنان تاثیرگذارند که حتی اگر حکومتی از نظر خدا حقی داشته باشد آن حکومت مهلتی پیدا نمی کند و حکومتش محقق نمی شود اما مشروعیتش از بین نمی رود .
اکثریت و حقانیت :
اکثریت = کمیات ، عدد
حقانیت = کیفیت
گاهی اکثریت بر حقانیت منطبق می شود و گاهی نه . در غرب می گویند حق همان است که اکثریت است .
نهضت مشروطه :
عوامل زمینه ای : اقتصادی و سیاسی
عوامل شدت بخش: گران شدن قند وشکر - ملک فراوان بازرگانان
مهاجرت صغری = حرم عبد العظیم وزیر = عین الدوله
مهاجرت کبری = قم برکناری عین الدوله = تاسیس دارالشورا
3 نوع موضع:
1- موافقت مشروطه خواهان علیه مستبدین
2- زمان نوشتن قانون اساسی = تقلید از قانون اساسی بیگانه و مخالفت شیخ فضل الله نوری
چکیده آرمان های یک ملت
3- قبول داشتن مشروطه مشروعه ( شرعی ) توسط نوری
شیخ فضل الله = این مشروطه را قبول ندارم - از اصلاح نا امید شد
به توپ بسته شدن مجلس
علل شکست مشروطه :
1- در لفظ و معنی مشروطه اختلاف نظر داشتند ( جنگ جهانی شده بود – فقر مردم)
2- مرجع واحدی وجود نداشت
3- آغاز نظام قانون گرایی ( به ظاهر )
4- شکل گیری مجلس و بعد قانون اساسی